هفته پیش برامون بسیار سخت بود از طرفی طبق معمول بعد از ساعت کاری باید میرفتیم سر کلاس و از طرف دیگه امتحان آخر ترم بود و  کوهی از لغت های جدید که باید حفظ می کردیم و امتحان TEF  که بخاطرش حیلی توی استرس بودیم.

صبح پنجشنبه  دانشکده زبان و ادبیات خارجی دانشگاه تهران

امتحان با اندکی تاخیز ساعت 9/45 شروع شد.

COMPRESSION ORALE با 60 تا تست شروع شد بخش اول و دوم خوب بود اما  اوضاع توی SECTION C   خوب نبود و باید بگم که خیلی سخت بود.و این 26 تا تست انگار که نمی خواست تموم بشه.!!!!!!!!!!!!!

اما امتحان ORAL که باید ساعت 12 شروع میشد (البته بر اساس حروف الفبای لاتین) به دلیل اینکه دوستان ساعت ناهار خودشون رو لحاظ نکرده بودن و یه کم هم بی برنامه گی توی برگزاری امتحان بود به بعد از ناهار و ساعت 13/30 موکول شد که نوبت من هم ساعت 14/30 شد.

بگذریم از استرسی که داشتیم و هر کس که از جلسه ORAL میومد یه چیزی می گفت و از موضوع های خودش که بهش افتاده بود تعریف می کرد و من هم سریعا با دیگر دوستانی که اونجا باهاشون اشنا شده موضوعات رو بررسی میکردیم و بر اساس اونها سوالات رو توی ذهنمون مرور می کردیم. 


وقتی نام منو صدا کردن و رفتم توی یک کلاس  وبه من  دو دسته سوال رو که  روی میز بود  نشون دادن و گفتن که به انتخاب از هر دسته یک برگه بر  دارم.

وقتی سوالات رو دیدم  متوجه شدم که  از شانس بدم هیچ کدوم از سوال هایی که با بچه ها کار کرده بودم جزو دو سوال من نبود و این دو تا سوال هیچکدومشون از موضوعاتی نبود که از دیگران سوال کرده بودن و به نوعی موضوع کاملا جدیدی بود.

سوال اول به این صورت بود که یک آگهی توی مجله ایی چاپ شده بدین مضمون که یک باشگاه ورزشی توی شهر محل زندگی من افتتاح شده که برای اولین اعضای این باشگاه تخفیف و کادو در نظر گرفتن حالا باید به اون باشگاه تلفن می کردم و 10 تا سوال در مورد باشگاه سوال می پرسیدم.منم شروع کردم به  یادداشت کردن و 15 تا سوال تونستم بنویسم.

سوال دوم هم  مربوط به یک اگهی برای اجاره ی منزل برای فیلم برداری بود  و منم باید دوستم رو متقاعد میکردم که  خونشون رو به اونها اجاره بده.

بعد از اینکه یه 15 دقیقه ایی از ورود به کلاس گذشت و منم یادداشت هامو نوشتم بهم گفتن باید برم توی اتاق شماره 3.

وارد شدم .

من بودم و یک کلاس بزگ و دو خانم مصاحبه گر.حالا یکی شد مسئول اون باشگاه که من تلفن می کنم و پاسخ سوالهام رو می داد و دیگری شد دوستم که دلش نمی خواست خونه اش رو برای فیلم برداری اجاره بده و هی با من سرو کله می زد و منم بهش گفت من تو رو متقاعد می کنم و نم اینقدر آسمون و ریسمون به هم بافتم و دلایل مختلف آوردم  که در نهایت هم متقاعد شد.:)

خلاصه امتحان بعد از ظهر برام به مراتب خوبتر بود و حالا باید منتظر نتیجه امتحان باشم که یک ماه دیگه بطور موقت و سه ماه دیگه با اصل مدرک بهمون اعلام میشه.

منم بی صبرانه منتظر نتیجه هستم تا ببینم بالاخره چیکار کردم.